نویسنده: حسن انصاری
سعد بن عبد الله اشعری، دانشمند عالی مقام قم، یکی از بزرگترین و پر تأثیر ترین محدثان امامیه در عصر غیبت صغری است که سهم مهمی در فقه، حدیث و مباحث عقیدتی آن دوران بر عهده داشته است. گرچه از آثار او مقدار اندکی باقی مانده، اما روایات آثارش به طور گسترده ای در منابع مختلف نقل شده است که مهمترین آن کتاب بصائر الدرجات اوست. درباره کتاب المنتخبات او هم در مقاله دیگری بحث کرده ام که شاید در همین سایت (حلقه کاتبان) منتشر شود. پیشتر در مقاله ای در رابطه با ادبیات تاریخ الأئمة نویسی در همین حلقه کاتبان، به روایات سعد بن عبد الله الأشعری درباره تاریخ الأئمة اشاره کردیم و منقولات کلینی در الکافی را از او در این زمینه نقل نمودیم. سعد اشعری در زمینه تاریخ الأئمة نویسی سهمی فراتر از آنچه که در کتاب الکافی آمده، داشته است. در کتاب المقالات والفرق او تقریبا برای همه امامان به مناسبت بحث درباره اختلافاتی که در زمینه امامت وجود داشته، وی به تاریخ امامان به سبک گزیده وار و همانند سنت تاریخ الأئمة نویسی امثالِ کتابهای ابن ابی الثلج و دیگران پرداخته است. آنچه او در کتاب المقالات والفرق می آورد از لحاظ تاریخی و قدمت بسیار با اهمیت است و شایسته است که مستقلا بازسازی و منتشر شود. علی الظاهر وی در یک کتاب دیگر نیز درباره تاریخ الأئمة سخن رانده بوده که اینجا تنها به این نکته می پردازیم:
می دانیم که سعد بن عبد الله اشعری کتابی به نام الضیاء داشته است. از این کتاب پاره ای از رجالیان امامی نام برده اند. اما درباره موضوع آن اندکی اختلاف دیده می شود. نجاشی در رجال خود (ص ۱۷۷) از کتاب الضیاء نام برده و موضوع آن را در رد بر محمدیه و جعفریه دانسته است. محمدیه در اصل اشاره است به فرقه ای از امامیان و عمدتا از اصحاب ناراضی امامی، فارس بن حاتم قزوینی که به امامت ابوجعفر محمد فرزند امام هادی تمایل داشتند و پس از مرگ زود هنگام او، پیش از وفات امام هادی، گروه عمده آنان بلافاصله تمایل به جعفر کذاب، برادر ناتنی امام حسن عسکری پیدا کردند و امامت او را مطرح می کردند. البته محمدیه و وابستگان به اصل باور آنان نیز دارای اختلافاتی بوده اند؛ در حقیقت بخشی از آنها که بعدها با همین عنوان محمدیه شناخته می شدند، بنابر ادعای منابع، مرگ محمد را نپذیرفتند و غیبت او را مطرح کردند (نک: الغیبه شیخ طوسی، ص ۱۹۸). گرچه ظاهرا هواداران جعفر کذاب در آغاز تعداد زیادی را تشکیل نمی دادند و محدود به هواداران فارس بن حاتم قزوینی می شدند، اما پس از درگذشت امام عسکری، گروه بیشتری به جای امامت امام غائب، امامت جعفر را مطرح کردند که جعفریه در عبارت عنوان کتاب سعد اشعری، اشاره به آنان است. چنانکه منابع ما گزارش می کنند، پس از وفات امام عسکری بخش مهمی از هواداران جعفر را همان کسانی تشکیل می دادند که پیشتر امامت سید محمد را مطرح کرده بودند و بعد از مرگ او به جای امام عسکری، امامت جعفر کذاب را عنوان می کردند، اما بخشی از آنان هم کسانی بودند که با وجود قبول امامت امام عسکری، پس از آن امام، جعفر را به جای امام زمان مطرح می کردند. به هر حال رد بر جعفریه مقتضی رد بر محمدیه نیز بوده است. ما درباره جزییات عقاید آنان درباره نحوه انتقال امامت از امام هادی به ابو جعفر محمد و آنگاه بی واسطه یا با واسطه به جعفر کذاب اطلاع زیادی نداریم، و جز آنچه برخی منابع مقالات و فرق نگاری و نیز ابن قبه در دو رساله خود در این باره مطرح کرده، مطلب زیادی در این باره در دسترس نیست. خوشبختانه استاد محقق دکتر حسین مدرسی در کتاب خود با عنوان مکتب در فرایند تکامل آنچه در این مورد در منابع مختلف آمده را نقل کرده اند. از گواهی ابن قبه به خوبی روشن است که جعفریه در دنباله محمدیه مطرح شده اند و در واقع همان سنت را البته با اختلافاتی در مبنای امامت جعفر مطرح کرده اند (نک: دو گواهی از ابن قبه در دو رساله او، نقل شده در پایان کتاب استاد مدرسی، ص ۲۵۵ و ۲۸۰ که عقیده اصحاب فارس بن حاتم را در مورد سید محمد نقل می کند؛ نیز گفتار خود استاد دانشمند مدرسی در همان کتاب، ص ۱۴۲ تا ۱۴۷). از ردیه نویسی اشعری بر علیه آنان روشن می شود که آنان به هر حال در دوره سعد اشعری اهمیت داشته اند و می دانیم که جعفریه تا قرنها نیز عقاید خود را حفظ کردند. شاید محمدیه نیز مستقل از جعفریه در زمان سعد اشعری و تا اواخر سده سوم مطرح بوده اند و بخشی از آنان که قائل به امامت جعفر نبوده و قائل به غیبت سید محمد بوده اند مورد توجه و نقد سعد اشعری در این کتاب وی قرار گرفته بودند. به هر حال از گفتار نجاشی بر می آید که کتاب الضیاء سعد اشعری در رد بر این دو فرقه امامی بوده است. از دیگر سو، طوسی در الفهرست (ص ۲۱۵) از کتاب الضیاء نام می برد اما موضوع آن را بحث امامت می داند که می تواند مطلق بحث درباره امامت باشد و نه به طور خاص مسئله اختلاف میان جعفریه و اثنا عشریه. این در حالی است که نجاشی از کتاب الامامة سعد به صورت مستقل یاد می کند و آنرا جدا از کتاب الضیاء می داند (ص ۱۷۸). ابن شهر آشوب در معالم العلماء با اینکه در شرح حالی که از سعد به دست داده عینا مانند طوسی در الفهرست، کتاب الضیاء را در امامت دانسته (ص ۸۹)، اما در یکجای دیگر از همین معالم (ص ۱۷۸) تحت عنوان الاشعری القمی، که منظور همان سعد بوده است، از كتاب الضیاء فی الرد على المتحیرین فی الامامة نام برده که می تواند با موضوع ذکر شده از سوی نجاشی تطبیق داشته باشد.
نویسنده ایرانی و اسماعیلی مذهب دستور المنجمین که در سده پنجم می زیسته است و نسخه آن در کتابخانه بیبلیوتک ناسیونال پاریس، شماره عربی ۵۹۶۸ موجود است و به خوبی از سوی علامه میرزا محمد خان قزوینی در حواشی تاریخ جهانگشا و در یادداشتهای آن مرحوم معرفی شده و شاید بنده نیز اطلاعات تازه ای را درباره این کتاب بر اساس همین نسخه منحصر به فرد، در نوشته ای دیگر تقدیم کنم، خوشبختانه اطلاعات جالبی درباره کتاب الضیاء سعد اشعری دارد. وی این کتاب را در اختیار داشته و نقلهایی از آن را ارائه داده است. انشاء الله مجموعه این نقلها را همراه برخی نکات دیگر، در نوشته ای دیگر منتشر خواهم کرد. بخشهایی از این نقلها بر اساس مسائل پاریسیه میرزا محمد خان قزوینی از سوی شادروان استاد دانش پژوه در سال هجدهم نشریه دانشکده ادبیات تبریز منتشر شده است. در اینجا فقط این نکته را باید مورد توجه قرار دهم که در دستور المنجمین، نویسنده به ذکر امامان شیعه و از جمله امامان قطعیه نیز پرداخته و در مورد هر یک از امامان اطلاعاتی از نوع ادبی تاریخ الأئمة نویسی ارائه می دهد. میان آنچه او در این زمینه نقل می کند، با آنچه که در کتاب المقالات والفرق سعد اشعری می بینیم، شباهت زیادی وجود دارد. اما منبع او در این موارد، احتمالا کتاب الضیاء است و نه کتاب المقالات والفرق، زیرا درست در همین بخشها از کتاب الضیاء نام می برد و نویسنده آن کتاب را سعد اشعری می خواند (۳۴۴ الف). شاید اضافاتی که در این بخشها نسبت به بخشهای المقالات والفرق وجود دارد، برگرفته از منبع دیگری تصور شود، اما همانطور که گفتیم، به دلیل بهره وری او از کتاب الضیاء سعد اشعری و اینکه دلیلی در دست نیست که او کتاب المقالات را در اختیار داشته بوده، به احتمال قوی منبع او در همه این موارد، کتاب الضیاء بوده است؛ گرچه ظاهرا او در نقلها به حسب عقیده خود تصرفاتی اعمال کرده است.
از پاره هایی که در کتاب دستور المنجمین هست چنین بر می آید که در کتاب الضیاء بحث اختلافات فرق امامی در دوران آخرین امامان نیز مورد عنایت بوده و این مطلب عنوان توضیحی در مورد دوم درباره کتاب الضیاء در معالم ابن شهر آشوب را تأیید می کند. اما از دیگر سو، اگر در کتاب الضیاء بحث از تاریخ امامان هم بوده، شاید بتوان گفت که سعد اشعری به مناسبت بحث از اختلافات فرق امامی و به ویژه اختلاف جعفریه و محمدیه با امامیه اثناعشریه (که در گفتار نجاشی هست)، تاریخ امامان را نیز مد نظر داشته است. در آن صورت می توان این نکته را به صورت احتمال مطرح کرد که عنوان توضیحی "فی الامامة" در کلام شیخ طوسی شاید تحریف "فی [تاریخ] الأئمة" بوده که باز ناظر به بخشی از کتاب الضیاء بوده است. در حقیقت کتاب خاص سعد درباره امامت همانی است که نجاشی از آن به صورت مستقل نام برده و کتاب الضیاء در مطلق بحث امامت نبوده است. جالب است بدانیم که احمد بن ابراهیم بن ابی رافع الصیمری، شاگرد کلینی نیز کتابی به نام الضیاء داشته که موضوع آن تاریخ امامان بوده است (نک: الفهرست طوسی، ص۷۶). بنابراین عنوان "کتاب الضیاء" برای تاریخ الأئمة نویسی به کار می رفته است؛ درست مانند عنوان الأنوار.
درباره پاره ای دیگر از نقلهای احتمالی از کتاب الضیاء سعد اشعری در رساله دکتری خود درباره احادیث امامت و غیبت بحث کرده ایم. این کتاب ظاهراً تا سده یازدهم قمری همچنان موجود بوده است. منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/
/ج